بهمن ماه و پایان یک سالگی
سلام امیرطاهای گلم و خواننده های وبلاگم معذرت میخوام که تو این چند وقت تنبل شدم و وبلاگ رو آپدیت نکردم آخه امیرطاها کوچولو از وقتی که راه میره دیگه فرصتی برام باقی نذاشته مخصوصا که خوابش کم شده و خیلی کمتر میخوابه و همیشه مجبورم دنبالش برم تا خدایی نکرده کار خطرناکی نکنه خلاصه اینکه من برگشتم با عکسای امیرطاهای گلم بی هیچ حرف اضافه ی دیگه ای میرم سراغ عکسها «آخ جون بالاخره یه راهی پیدا کردم که برم جلو تلویزیون و از اونجاهم برم جلو در تراس» پسر گلم از راه نرسیده داره با دای دای مهدی بارفیکس تمرین میکنه امیرطاها در انتظار صبحانه ی خوشمزه پسرم خوابش ...
نویسنده :
مامان سمیه
14:14